- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
ترسیم حالات حضرت زینب در شام غریبان
مانند یک فـرشتـۀ از پـا نـشــسته بــود غمگین تر از همیشه در آنجا نشسته بود هشــتاد و چـار حـوریه دور نگاش بود دور از نـگـاه مـردم دنـیـا نـشـسـته بود |
مدح و مناجات با حضرت زینب در شام غریبان حسینی
ای موجِ از عشیرۀ طوفان چه می کنی؟ با این هـمه اسیر پریـشان چه می کـنی؟ ای وارث قـبــیـلـۀ گــل هـای ســر جــدا با غنچه های سر به گریبان چه می کنی؟ |
مصائب عصر عاشورا
آسمـان در شُـرُف صاعقـه ای سنگین بود نـفـسِ بــاد، پُـر از زمـزمه ی یـاسـیـن بــود چـــه بـلایـی بـه سـرِ آیـنـه هــا مـی آمـد! که چهل روز و چهل شب، دلشان پرچین بود |
زبانحال حضرت زینب با سیدالشهدا
بـاور نـمی کـنم سـر نـیـزه سـرت بُود این تکه پـاره ها به زمین پیکـرت بُود باید کفـن به وسعت صحرا کنم تو را هر جا نظاره می کنم بدن اطهرت بُود |
مصائب عصر عاشورا
روز عاشوراست یا آغاز روز محشر است آسمان دود و زمین، مانند کوه آذر است جسم هفتاد و دو ثارالله، بر روی زمین برفراز نیزه، چون خورشید تابان یک سر است |
مصائب عصر عاشورا
نامه بنوشتند تا در کوفه مهمانش کنند؟ یا بر او بـندند آب و منع از نانش کنند نامه بنوشتند بر آن کعبه کارندش نماز یا صلات جمعه جمع آیند و قربانش کنند |
مصائب بعد از شهادت سیدالشهدا علیه السلام
دشت می بلعید، کم کم پـیکر خورشید را بر فـراز نیزه می دیدم، سرِ خورشید را آسـمـان گو تـا بشویـد با گـلاب اشک ها گیسوان خـفتـه در خاکسترِ خورشید را |
مدح و شهادت امام حسین علیه السلام
باد ها عـطر خـوش پــیرهـنش را بردند سوخـتـند و خـبر سوخـتـنـش را بردند نیزه ها بر عطشـش قـهـقهه سر می دادند زخـم هـا لالـۀ بــاغ بــدنـش را بــردنـد |
بعد از شهادت سیدالشهدا علیه السلام
گیسوی خورشید می لغزید، روی خیمه ها خون و آتش می تراوید از سبوی خیمه ها آب، پای تپّه ها می شُست، زخـم دشت را از شرار تـشنگی، پُـر بود جوی خیمه ها |
برگشت اسب سیدالشهدا علیه السلام
چه تنها میروی غمگین،به سوی خیمه ها، برگرد پریشان بال، زخمی، قاصد خون خدا، برگرد نمی دانم چه در سر داری، امّا خوب می دانم که در می مانی آنجا از جواب بچه ها، برگرد |
مصائب شام غریبان سیدالشهدا علیهالسلام
بیش ازستاره زخم و، فلک در نظاره بود دامان آسـمـان ز غـمش پر ستـاره بود لازم نبــود آتـش سـوزان به خـیــمــه ها دشتی ز سـوز سیـنه زینب شـراره بود |
ذکر مصائب شام غریبان سیدالشهدا علیه السلام
پرده بر میدارد امشب، آفتاب از نیزه ها میدمد یک آسمانْ خورشیدِ ناب از نیزه ها میشناسی این همه خورشید خونآلود را آه! ای خورشید زخمی! رُخ متاب از نیزه ها |
مصائب عصر عاشورا
غـروب و کـربلا ای وای زینب سری از تن جـدا ای وای زینب یکی در آتش وآن یک به گودال به زیر دست و پا ای وای زینب |
ذکر مصائب عصر عاشورا ( لحظات بعد از شهادت حضرت )
غــم می دمد در حنجـری آتش گرفته اینجا صدای خـواهـری آتش گرفتـه اینجـا کبــوتـر بچه ها را یک کبـوتـر پیچـیده دربـال و پــری آتش گرفتـه |
مصائب عصر عاشورا و شام غریبان حسینی
غروب بود و افق حرف های گلگون داشت ز تیر فاجعه زینب دلی پر از خون داشت غروب بود و غریبانه خیمه ها می سوخت کرانه چشم بدان خون بیکران می دوخت |
ذکر مصائب عصر عاشورا ( لحظات بعد از شهادت حضرت )
خـیـام آشـنـا از آتــش بـیگـــانه می سوزد کبوترهای بی بال و حرم را لانه می سوزد چه غوغایی است دراین دشت ماتم زا؟ نمی دانم که از شرحش دل دیوانه و فرزانه می سوزد |